بازگشت معشوق
با صدای زنگ در میپرم از خواب
دچار اضطراب و ترس میشم
زیر لب اروم میگم خدایا
کی میتونه باشه این موقعه شب
درو باز میکنم مشکوک و مبهوت
این فرد به یک نفر شبیه
تصویرم فقط خنده و شادیست
داد میزنم که عشق من همینه
تو اغوشت میام و با وجودم
حس میکنم عطر ناب تنت رو
تپش میگیرم وقتی که میذاری
روی لبهام مهر داغ لبت رو
چه خوبه باز هستی همدم من
تو تعبیر کردی رویای من رو
همیشه دعوتی به خونه ی دل
بمون تامین کن فردای من رو
دلت دریاست بعد این همه سال
منه عاشق و بازم یاد کردی
بازگشتی و سال های بی سقفو
از تصویر ذهنم پاک کردی
گرمات خونه رو کرده اتیش
توی سرما و یخبندان این شب
فقط میخوام گرمام از تو باشه
فقط میخوام کنار تو کنم تب
شایان براتی